دانشمندان مسلمان درباره اینکه پیامبر مکرم اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) چگونه از دنیا رفت، دیدگاههای گوناگونی دارند؛ بسیاری از علمای شیعه و سنی معتقدند که آن بزرگوار را مسموم کردند و همین سم در بدن آن حضرت اثر کرده و او را به شهادت رسانده است، که در ادامه دیدگاه علما را بیان میکنیم.
- دیدگاه حاکم نیشابوری
حاکم نیشابوری عالم معروف اهلسنت در کتاب معتبر المستدرک علی الصحیحین مینویسد:
ثنا داود بن یزید الاودی قال سمعت الشعبی یقول والله لقد سم رسول الله (صلیاللهعلیهوسلم) وسم ابو بکر الصدیق وقتل عمر بن الخطاب صبرا وقتل عثمان بن عفان صبرا وقتل علی بن ابی طالب صبرا وسم الحسن بن علی وقتل الحسین بن علی صبرا رضی الله عنهم فما نرجو بعدهم. [۱]
داود بن یزید گوید که از شعبی شنیدم که میگفت: بهخدا قسم رسول خدا و ابوبکر با سمّ کشته شدند و عمر و عثمان و علی بن ابیطالب با شمشیر کشته شدند و حسن بن علی با سم و حسین بن علی با شمشیر کشته شد.
و باز در روایت دیگر نقل میکند:
ثنا السری بن اسماعیل عن الشعبی انه قال ماذا یتوقع من هذه الدنیا الدنیة وقد سم رسول الله (صلیاللهعلیهوسلم) وسم ابو بکر الصدیق وقتل عمر بن الخطاب حتف انفه وکذلک قتل عثمان وعلی وسم الحسن وقتل الحسین حتف انفه. [۲]
سری بن اسماعیل از شعبی نقل کرده است که او گفت: از این دنیای پست چه توقعی دارید؛ در حالی که رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و ابوبکر مسموم شدند، عمر بن الخطاب، عثمان، و علی (علیهالسّلام) کشته شدند، حسن (علیهالسّلام) مسموم شد و حسین (علیهالسّلام) ناگهانی کشته شد.
- دیدگاه بزرگان اهلسنت
همچنین بسیاری از بزرگان اهلسنت همینمطلب را از عبدالله بن مسعود نقل کردهاند:
حدثنا عبد اللَّهِ حدثنی ابی ثنا عبد الرَّزَّاقِ ثنا سُفْیَانُ عَنِ الاَعْمَشِ عن عبداللَّهِ بن مُرَّةَ عن ابی الاَحْوَصِ عن عبد اللَّهِ قال لاَنْ اَحْلِفَ تِسْعاً ان رَسُولَ اللَّهِ (صلیاللهعلیهوسلم) قُتِلَ قَتْلاً اَحَبُّ الی من اَنْ اَحْلِفَ وَاحِدَةً انه لم یُقْتَلْ وَذَلِکَ بِاَنَّ اللَّهَ جَعَلَهُ نَبِیًّا وَاتَّخَذَهُ شَهِیداً. [۳][۴][۵][۶][۷][۸][۹]
از عبدالله بن مسعود روایت شده است که میگفت: اگر ۹ بار قسم بخورم که رسول خدا کشته شده است برایم محبوبتر است از اینکه یکبار قسم بخورم که او کشته نشده است؛ زیرا خداوند او را پیامبر و شهید قرار داده است.
هیثمی بعد از نقل این روایت میگوید: رواه احمد ورجاله رجال الصحیح. [۱۰]
احمد آن را نقل کرده و راویان آن، راویان صحیح بخاری هستند.
حاکم نیشابوری بعد از نقل این روایت میگوید: هذا حدیث صحیح علی شرط الشیخین ولم یخرجاه. [۱۱]
این حدیث طبق شرائطی که بخاری و مسلم برای صحت روایت قائل هستند، صحیح است؛ ولی آن دو نقل نکردهاند.
- دیدگاه علمای شیعه
و از علمای شیعه، شیخ مفید (رضواناللهتعالیعلیه) مینویسد:
رسول الله (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) محمد بن عبدالله… وقبض بالمدینة مسموما یوم الاثنین للیلتین بقیتا من صفر…. [۱۲]
رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در روز دوشنه ۲۸ صفر در مدینه در حالی که مسموم شده بود، از دنیا رفت.
مرحوم شیخ طوسی در کتاب تهذیب الاحکام مینویسد:
محمد بن عبدالله… وقبض بالمدینة مسموما یوم الاثنین للیلتین بقیتا من صفر سنة عشرة من الهجرة. [۱۳]
محمد بن عبدالله (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم). .. در روز دوشنبه ۲۸ صفر سال دهم هجری در حالی از دنیا رفت که مسموم شده بود.
و نیز مرحوم علامه حلی در تحریر الاحکام میگوید:
محمد بن عبدالله… وقبض بالمدینة مسموما یوم الاثنین للیلتین بقینا من صفر سنة عشرین من الهجرة. [۱۴]
- مسموم کننده پیامبر مکرم اسلام
اما این که چه کسی و در چه زمانی آن حضرت را سمّ داده است، همانند بسیار دیگر از زوایای زندگی آن حضرت برای ما روشن نیست.
محمد بن اسماعیل بخاری در صحیحش مینویسد:
قالت عَائِشَةُ رضی الله عنها کان النبی (صلیاللهعلیهوسلم) یقول فی مَرَضِهِ الذی مَاتَ فیه یا عَائِشَةُ ما اَزَالُ اَجِدُ اَلَمَ الطَّعَامِ الذی اَکَلْتُ بِخَیْبَرَ فَهَذَا اَوَانُ وَجَدْتُ انْقِطَاعَ اَبْهَرِی من ذلک السُّمِّ. [۱۵]
عایشه گفته است که رسول خدا در مریضی خود (که در آن از دنیا رفتند) میفرمودند تاکنون درد غذایی را که در خیبر خوردم احساس میکردم و الآن زمانی است که احساس کردم شریانهای قلبم از آن پاره شده است.
شاید برخی بگویند که چنین مطلبی بعید بهنظر میرسد که سمی بعد از چهار سال اثر کند، ضمن این که پیامبر اسلام قبل از خوردن آن سم در جنگ خیبر از مسموم بودن گوشت گوسفند آگاه شد و از خوردن دست کشید؛ چنانچه ابن کثیر دمشقی مینویسد:
وفی صحیح البخاری «عن ابن مسعود قال: لقد کنا نسمع تسبیح الطعام وهو یؤکل» یعنی بین یدی النبی وکلمه ذراع الشاة المسمومة واعلمه بما فیه من السم. [۱۶]
در صحیح بخاری از ابن مسعود نقل شده است که میگفت: «ما صدای تسبیح گفتن غذا را هنگامی که رسول خدا از آن تناول میفرمود، میشنیدیم». یعنی در جلوی پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم). و گوشت سردست مسموم با حضرت سخن گفت و ایشان از سمی بودن خود مطلع کرد.
در نتیجه این که چه کسی پیامبر را سمّ داده و این سمّ در چه زمانی بوده است، برای ما به صورت دقیق روشن نیست.
- روایت اهلسنت از خوراندن دوا به پیامبر مکرم اسلام
و از طرف دیگر میبینیم که محمد بن اسماعیل بخاری و مسلم و بسیاری دیگر از بزرگان اهلسنت نوشتهاند: قالت عَائِشَةُ لَدَدْنَاهُ فی مَرَضِهِ فَجَعَلَ یُشِیرُ اِلَیْنَا اَنْ لَا تَلُدُّونِی فَقُلْنَا کَرَاهِیَةُ الْمَرِیضِ لِلدَّوَاءِ فلما اَفَاقَ قال اَلَمْ اَنْهَکُمْ اَنْ تَلُدُّونِی قُلْنَا کَرَاهِیَةَ الْمَرِیضِ لِلدَّوَاءِ فقال لَا یَبْقَی اَحَدٌ فی الْبَیْتِ الا لُدَّ وانا اَنْظُرُ الا الْعَبَّاسَ فانه لم یَشْهَدْکُمْ. [۱۷][۱۸][۱۹][۲۰][۲۱]
عایشه گفته است در دهان رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در زمان مریضی ایشان به زور دوا ریختیم، پس با اشاره به ما فهماندند که به من دوا نخورانید، ما با خود گفتیم این از آنجهت است که مریض از دوا بدش میآید و وقتی حضرت بهتر شد، فرمودند: آیا من شما را از اینکه به من دوا بخورانید نهی نکردم؟ پس فرمودند: باید در دهان هرکسی که در این خانه است، در جلوی چشم من دوا ریخته شود؛ غیر از عباس که او شاهد ماجرا نبوده است.
نکته جالب توجه این است که بخاری این حدیث را در کتاب دیات، باب قصاص نقل کرده است.
ابن حجر عسقلانی در شرح این روایت مینویسد:
(قوله لددناه) ای جعلنا فی جانب فمه دواه بغیر اختیاره وهذا هو اللدود.
این که گفته: «لددنا» یعنی این که ما در دهان آن حضرت بدون اینکه اختیاری داشته باشد (بازور) دوا ریختیم.
در اینجا چند سؤال از برادران اهلسنت داریم که امید است پاسخ بدهند:
۱. چرا عایشه و کسانیکه در آنجا حضور داشتند، حرف پیامبر را گوش نکردند و علیرغم نهی آن حضرت، دارو را با زور در حلق آن حضرت ریختند؟ مگر نه اینکه قرآن کریم میفرماید: «وَما آتاکُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَما نَهاکُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا؛ [۲۲]
هر دستوری که رسول به شما داد اطاعت کنید و از هر گناهی نهیتان کرد آن را ترک کنید، و از خدا بترسید که خدا عقابی سخت دارد.»
۲. چرا عایشه پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) را با دیگر مریضها یکسان میبیند؟ مگر نه اینکه خداوند میفرماید:
«وَمَا یَنطِقُ عَنِ الهْوَی. اِنْ هُوَ اِلَّا وَحْی یُوحَی؛ [۲۳]
هرگز از روی هوی و هوس سخن نمیگوید و آنچه میگوید چیزی جز وحیی که به وی میشود نیست.»
چرا فکر کرد که هر مریضی حتی پیامبر خوردن دوا را دوست ندارد؟ آیا پیامبر اسلام بهاندازه اطرافیان درک نمیکرد که چه چیزی برای او خوب است و چه چیزی بد؟ یا این که اطرافیان میخواستند با انجام این عمل، همان سخن افرادی را تکرار کنند که به هنگام درخواست قلم و کاغذ به پیامبر گرامی (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) نسبت هذیان دادند؟
و از همه عجیبتر این است که نقل کردهاند: پیامبر اسلام بعد از اینکه به هوش آمد، دستور داد به همه آنها که به زور به حضرت دوا داده بودند، از همان دوا بخورانند غیر از عمویش عباس! چرا پیامبر اسلام همه را مجازات میکند؟ مگر قرآن کریم نفرموده: «وَ لا تَزِرُ وازِرَةٌ وِزْرَ اُخْری؛ [۲۴][۲۵][۲۶][۲۷]
هیچ گنهکاری بار گناه دیگری را بر دوش نمیکشد.»
با این تفاصیل باید برای مظلومیت آقا رسول الله (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) بیش از همه اشک ریخت که در میان امت خود و حتی در خانه خود بیش از همه مظلوم بوده است.
پانویس
۱. ↑ الحاکم النیسابوری، ابو عبدالله محمد بن عبدالله (متوفای ۴۰۵ ه)، المستدرک علی الصحیحین، ج۳، ص۶۱، ح۴۳۹۵، تحقیق:مصطفی عبد القادر عطا، ناشر:دار الکتب العلمیة – بیروت الطبعة:الاولی، ۱۴۱۱ه – ۱۹۹۰م.
۲. ↑ الحاکم النیسابوری، ابو عبدالله محمد بن عبدالله (متوفای ۴۰۵ ه)، المستدرک علی الصحیحین، ج۳، ص۶۷، ح۴۴۱۲، تحقیق:مصطفی عبد القادر عطا، ناشر:دار الکتب العلمیة – بیروت الطبعة:الاولی، ۱۴۱۱ه – ۱۹۹۰م.
۳. ↑ الصنعانی، ابوبکر عبد الرزاق بن همام (متوفای۲۱۱ه)، المصنف، ج۵، ص۲۶۹، ح۹۵۷۱، تحقیق حبیب الرحمن الاعظمی، ناشر:المکتب الاسلامی – بیروت، الطبعة:الثانیة، ۱۴۰۳ه.
۴. ↑ الزهری، محمد بن سعد بن منیع ابوعبدالله البصری (متوفای۲۳۰هـ)، الطبقات الکبری، ج۲، ص۲۰۱، ناشر: دار صادر – بیروت؛
۵. ↑ الشیبانی، ابوعبدالله احمد بن حنبل (متوفای۲۴۱ه)، مسند احمد بن حنبل، ج۶، ص۴۱۸، ح۳۸۷۳.
۶. ↑ الشیبانی، ابوعبدالله احمد بن حنبل (متوفای۲۴۱ه)، مسند احمد بن حنبل، ج۷، ص۲۰۵، ح۴۱۳۹.
۷. ↑ ابن کثیر الدمشقی، ابوالفداء اسماعیل بن عمر القرشی (متوفای۷۷۴ه)، البدایة والنهایة، ج۵، ص۲۴۷.
۸. ↑ ابن کثیر الدمشقی، ابوالفداء اسماعیل بن عمر القرشی (متوفای۷۷۴ه)، السیرة النبویة، ج۴، ص۴۴۹، طبق برنامه الجامع الکبیر.
۹. ↑ السیوطی، جلال الدین عبد الرحمن بن ابی بکر (متوفای۹۱۱ه)، الحاوی للفتاوی فی الفقه وعلوم التفسیر والحدیث والاصول والنحو والاعراب وسائر الفنون، ج۲، ص۱۸۰.
۱۰. ↑ الهیثمی، ابوالحسن علی بن ابی بکر (متوفای ۸۰۷ ه)، مجمع الزوائد ومنبع الفوائد، ج۹، ص۳۴، ناشر:دار الریان للتراث/ دار الکتاب العربی – القاهرة، بیروت – ۱۴۰۷ه.
۱۱. ↑ الحاکم النیسابوری، ابو عبدالله محمد بن عبدالله (متوفای ۴۰۵ ه)، المستدرک علی الصحیحین، ج۳، ص۶۰، ح۴۳۹۴، تحقیق:مصطفی عبد القادر عطا، ناشر:دار الکتب العلمیة – بیروت الطبعة:الاولی، ۱۴۱۱ه – ۱۹۹۰م.
۱۲. ↑ الشیخ المفید، محمد بن محمد بن النعمان ابن المعلم ابی عبدالله العکبری البغدادی (متوفای۴۱۳ ه)، المقنعة، ص۴۵۶، تحقیق و نشر:مؤسسة النشر الاسلامی التابعة لجماعة المدرسین قم، الطبعة:الثانیة، ۱۴۱۰ ه.
۱۳. ↑ الطوسی، الشیخ ابوجعفر، محمد بن الحسن بن علی بن الحسن (متوفای۴۶۰ه)، تهذیب الاحکام، ج۶، ص۲، تحقیق:السید حسن الموسوی الخرسان، ناشر:دار الکتب الاسلامیة طهران، الطبعة الرابعة، ۱۳۶۵ ش.
۱۴. ↑ الحلی الاسدی، جمال الدین ابو منصور الحسن بن یوسف بن المطهر (متوفای ۷۲۶ه)، تحریر الاحکام، ج۲، ص۱۱۸، تحقیق:الشیخ ابراهیم البهادری، ناشر:مؤسسة الامام الصادق (علیهالسلام) قم، الطبعة:الاولی، ۱۴۲۰ ه.
۱۵. ↑ البخاری الجعفی، ابوعبدالله محمد بن اسماعیل (متوفای۲۵۶ه)، صحیح البخاری، ج۶، ص۹، ح۴۴۲۸، کِتَاب الْمَغَازِی، بَاب مَرَضِ النبی (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) وَوَفَاتِهِ.
۱۶. ↑ ابن کثیر الدمشقی، ابوالفداء اسماعیل بن عمر القرشی (متوفای۷۷۴ه)، البدایة والنهایة، ج۶، ص۳۱۷.
۱۷. ↑ البخاری الجعفی، ابوعبدالله محمد بن اسماعیل (متوفای۲۵۶ه)، صحیح البخاری، ج۶، ص۱۴، ح۴۱۸۸، کِتَاب الْمَغَازِی، بَاب مَرَضِ النبی (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) وَوَفَاتِهِ.
۱۸. ↑ البخاری الجعفی، ابوعبدالله محمد بن اسماعیل (متوفای۲۵۶ه)، صحیح البخاری، ج۷، ص۱۲۷، ح۵۳۸۲.
۱۹. ↑ البخاری الجعفی، ابوعبدالله محمد بن اسماعیل (متوفای۲۵۶هـ)، صحیح البخاری، ج۶، ص۲۵۲۴، ح۶۴۹۲، کِتَاب الدِّیَاتِ، بَاب الْقِصَاصِ بین الرِّجَالِ وَالنِّسَاءِ فی الْجِرَاحَاتِ.
۲۰. ↑ البخاری الجعفی، ابوعبدالله محمد بن اسماعیل (متوفای۲۵۶هـ)، صحیح البخاری، ج۶، ص۲۵۲۷، ح۶۵۰۱، بَاب اذا اَصَابَ قَوْمٌ من رَجُلٍ هل یُعَاقِبُ.
۲۱. ↑ النیسابوری القشیری، ابوالحسین مسلم بن الحجاج (متوفای۲۶۱ه)، صحیح مسلم، ج۴، ص۱۷۳۳، ح۲۲۱۳، کِتَاب السَّلَامِ، بَاب کَرَاهَةِ التَّدَاوِی بِاللَّدُودِ، تحقیق:محمد فؤاد عبد الباقی، ناشر:دار احیاء التراث العربی – بیروت.
۲۲. ↑ حشر/سوره۵۹، آیه۷.
۲۳. ↑ نجم/سوره۵۳، آیه۳-۴.
۲۴. ↑ انعام/سوره۶، آیه۱۶۴.
۲۵. ↑ اسراء/سوره۱۷، آیه۱۵.
۲۶. ↑ فاطر/سوره۳۵، آیه۱۸.
۲۷. ↑ زمر/سوره۳۹، آیه۷.